شب رفتنت
وقت رفتن عزیزم واسه تو لالایی گفتم
دل من داغون بود اما خنده هاتو می شمردم

تو انگار خبر نداشتی کسی رو که دوست می داشتی
با همه خاطره هامون اینجا تنها می گذاشتی

شب رفتنت یه طوفان کشتی عشق رو شکست داد
همون شب خیلی دلا رو زیر آب برد و جا پس داد

شب رفتنت بنفش هم رنگ آبیشو رها کرد
سرخیشو تو آسمونا از گلایه ها هوار کرد

اما اون شب گل نرگس تنها بچش رو رها کرد
فکر میکرد که اون میتونه اما هستیشو فنا کرد

شب رفتنت خندیدی که منم خنده بیارم
خیلی زود فهمیدی که من غصه ها رو بالا میارم

تو برام جمله ای گفتی که منو دیونه تر کرد
همون که گفتی یه روزی میشه یارو ترکشم کردم

شب رفتنت خدا هم واسه ما سوغاتی آورد
بارون که پشت سر تو به رسم بازگشت می آمد

اما من چیزی نداشتم جز یه عشق خشک و خالی
همون که گفتی یه روزی کافیه اما چه عالی

تو که رفتی در و دیوار با من سخن گفت
شاعر برای دوری تو فقط یه شعر گفت
شاعر: مهدی علیپور آزاد - 1389