سیر عشق
من به جستجوی من ها تو به جستجوی کیستی
من هنوز اول راهم تو خیال کردی که کیستی
تو ندانستی که باران حلقه ی پیوند ما بود
تو که پاک باریدی اما حیله ها دنبال من بود
به خیال فلک کشیدم به فلک سرو امیدی
تو نظاره گر نبودی چون شکستی نا امیدی
همه تن هستی شناختم جزء یک دستی شناختم
ارزش مور و ملخ را در نهاد عشق شناختم
با تو پیوند کمی بود ارزش زور و نگین بود
چشم تو چشم نبین بود چشم دیدار زمین بود
تا که گفتم اوج بگیری جرعه از فلک بگیری
تو مرا دیوانه خواندی مرشدی بیگانه خواندی
ما چه دور افتاده ایم از هدف اصلی خلقت
که سپاس عاشقانه به خدا بود در نهایت
به سحر وقت نمازم موقع راز و نیازم
لحظه ی پیوند قلب ها به خدایم می نازم
در نگاه عاشقانه قله های مه گرفته
دره های غرق در چم برکه های سو گرفته
در نگاه عاشقانه علف هرز بیابان
ساقه ی تاک شکسته اشک لغزان و هراسان
همه در اوج نگاهم حلقه ی پیوند عشق است
حبل اتصال قلبم به خدای عاشقان است
شاعر: مهدی علیپور آزاد - 1390