رویای شیرین

می نگرم به رویای دیگری
به دل دشت
به بوی گل ها
به آنجا که پروانه ها سخن می گویند
و محبت در دل یک رود جای می گیرید

به آنجا که پری ها آواز می خوانند
و مورچه ها همیشه دانه نمی کشند
و زنبورها نیش نمی زنند
و نیش ها دل نمی شکنند

به آنجا می اندیشم که مادرم
روزی پیر نخواهد شد
و زمان در لحظه ی خوشی های ما
خوابیده است
و قرص های خواب آور را
با چای سردی نوشیده است

آنجایی که شب ها ستارگان
پایین می آیند
و هر دخترکی ستاره ای دارد
در زمین رویاهای من
درختان میوه پیر نمی شوند
و آبشارها خشک نمی شوند
و جایی بیهوده جان نمی گیرد

کنار کلبه ی ما
هر روز شاخه گلی یاس
به پروانه ها سلام می کند
و سنجابی روی درخت پشت کلبه
آبستن است

و طوطی جفتش را یافت
و زنبور ها برای خرس مهربان
  عسل می آورند
و ماهی ها در صفوفی منظم
می رقصند

و اینجا تصویری از
رویاهای کوچک من است
در یک خواب شیرین
که ای کاش هرگز بیدار نمی شدم

شاعر: مهدی پورآزاد - 1392