محمّد رسول الله
بین آن همه خَش و خار
گل یکدانه تو بودی

بین آن همه دیوانه
مظهر فرهنگ تو بودی

چه بد جایی فرو افتاد
فصل زندگی یک گل

بعد تو گل ها روئیدند
یک به یک از شمیم تو

تو مثل هیچ کس نبودی
حتی مثل یک فرشته

مهربان بودی و آرام
و آنچه خدا نوشته

دُخت تو فاطمه نام داشت
او که از او عشق بال داشت

دوست تو مرد نکوکار
مردِ مردانِ فداکار

دین تو یکتا پرستی
آئین خدا پرستی

چشم تو چشم خدابین
چشمه ی نور جهان بین

دست تو ساقی مهر بود
شافی درد و بلا بود

و صدایت صوت قرآن
با ابهت مثل وحی بود

دشمنت خیلی زیاد بود
مثل الآن که زیاده

ولی چون خدا با تو بود
پس دیگه ترسی نداره

خوش به حالت هر چه از تو
من بگویم باز کم بود

تو رسول آن خدایی
که همیشه عشقِ من بود

من که می دانم تو خوبی
هر چه هست بین من و تو

تو بگیر به فال خوبی
به درود ای رسول مهربانی
شاعر: مهدی پورآزاد - 1392