میلاد

یک تولد یک ورود

یک ستایش یک درود

صدای گریه می آید

صدای کودک دیرینه می آید

سالها در گذر شد

کودک دیروز بزرگ شد

با توام ای نازنین پر

ای شکوه آشنا تر

این منم آنکه سپر بود

تو می خواندی او پدر بود

آنکه از تو سیر نمی شد

حتی با تو پیر نمی شد

یادت آید روزی آرام

می گذشتی از کنارم

گرم یک دوست عزیزی

تو مرا هرگز ندیدی

قبل از این هم من شکستم

تو ندیدی من نشستم

تا بزرگ شی و بزرگ تر

تا بفهمی هر چه بیشتر

تو همه تن پاک و زیبا

من برایت اوج رویا

پا گذاشتی روی سینم

تا بزرگ شی من ببینم

آن چه دیدم تو ندیدی

من قدیمی تو جدیدی

عارت آید از وجودم

من برایت تار و پودم

در غیاب مادر تو

من سال ها در کنار بستر تو

هم پدر بودم هم مادر

هم قصه خوان و هم ساغر

حس زیبایی به من داد

با تو بودن زندگی داد

ما گذشتیم و گذشت روز

تا رسیدیم ما به امروز

روز میلاد تن توست

روز زیبای من و توست

روز میلادت مبارک

شکر ای خدای تبارک

شاعر: مهدی علیپور آزاد - 1389