خانه بی تو

به خانه ام که رسیدم دنبال تو خواهم گشت

پس از اولین بیداری


و تو چه دانی اولین بیداری چیست؟!


به خانه ام که بیدار خواهم شد به دنبال تو خواهم گشت


آه کجایی ای هم خانه ی بیداری


این آخرین مرگ من نبود؟! اگر بود پس تو کجایی؟


به خانه ام صدای آواز پری ها می آید


در خانه ام غم فزون می شود


هیچ نمی خواهم تو کجایی


تو را نیافتم، نیستی


تازه بیدار شده بودم، اما باز بازمی گردم به تنهایی


درون وان حمام پس از یک خواب طولانی دوباره می خوابم


این بار دستم نمی لرزد


به درود تا تو را خواهم یافت


می دانم درست نیست، راه من کمی عجیب است


به درود خدای من

------------------------------------------

کمی درباره ی داستان این شعر: عاشقی که در یک آزمایش از سوی خدا است، در انتظار دیدار عشقش توان تکرار روزها را نداشت و زندگی را به درود گفت،سپس دوباره پس از مدتی طولانی با همان حافظه و خاطرات قبلی در خانه اش زنده می شود وقتی می بیند هنوز هم به عشق خود نرسیده حتی پس از مرگش و هنوز آرزویش که دیدار عشقش است برآورده نشده قلب او تنگ می شود و دوباره زندگی را خاتمه می دهد.(این فقط یک داستان است)

شاعر: مهدی پورآزاد - 1393