خواهم آمد2
به عشقم نوشتم نامه ای
یک روز خواهم آمد
  امروز در بندم
فردا خواهم آمد
تو صبور باش گل من
من خواهم آمد
 
در میان مردار اسیرم
در فصل جاودانگی سرما
و ذهن هایی که مردگان را می پرستند
و سلول هایی پر از البسه ی خونی
و آواری که دیشب دوباره فرو ریخت
و نامه هایی که با خون در هم آمیخت
 
به عشقم نوشتم نامه ای
یک روز خواهم آمد
امروز در بندم
فردا خواهم آمد
تو پاک بمان گلم در سرزمینی که آزادی
من نیز به یاد تو آزادم
عمریست پای تو ایستادم
 
مهربان باش با پری هایم
صبور باش با نامه هایم
من خواهم آمد
امروز دیر است
فردا خواهم آمد
شاعر: مهدی پورآزاد - 1392