گل نازم
عزیز من بچه بمون بچگی ها خیلی خوبه
تصویری از گم شدن و رهایی و یه میدونه

تو فکر تو سایه نبود آدم بدکاره نبود
تو بازی هات غیر خودت هرگز برنده ای نبود

عروسکات زنده بودن تو نگاه عاشقی هات
گلوله هات کاری بودن در شلیک آرزوهات

تو کوچه ها با بچه ها با یه صدا قهقه ها
چه بی خیال می دویدی به سوی حادثه ها

اما شبا می ترسیدی می اومدی پیش خودم
می گفتی که دوست دارم بمون همیشه با خودم

تو نار بودی کودک من زیباترین غنچه ی من
گفتم بزار لالا بگو بخواب رو شونه های من

لالالالا....لالالالا...

وقتی تو خوابیدی کمی اشک تو چشام جاری می شد
می ترسیدم از فردایی که روزگار حار می شد

ترسم از این بود که کسی تو رو از من جدا کنه
یا روباه مکار شهر با ساز خوب صدات کنه

ترسم از این بود که نشه خوب و بد رو یاد بگیری
تا که نخوای واسه کمک دست کسی رو بگیری

سختمه امروز بتونم یادت بدم گریه کنی
می ترسم شاید یه روزی نتونی ترکم بکنی

لالالالا....لالالالا...

بچگی هات مال خودت من هم می شم بابای تو
گرچه زیادی دل پیرم اما می شم آواز تو

لالالالا گل نازم بخواب زیباست همین سازم
لالالالا درخت بید ببین بیدار شده بازم

لالالالا گل پیچک گل لاله گل یاسم دیگه دیره
لالالالا گل نازم بخواب زیباست شب هم میره

لالالالا لالالالا گل نازم
شاعر: مهدی علیپور آزاد - 1389