گل من
شاید از تمام هستیم جز یه شاخه گل نمونه

شاید این روزها نزاره جسم من زنده بمونه

شایدهم مثل یه درویش کنج یک دیوار بپوسم
که اون لحظه آخرین یادگاریتو می بوسم

تا به اون روز که بیایی چشم به راه تو می مونم
یه روزی عاشق نبودم ولی الآن خوب می دونم

راستی اون شاخه ی گل که گفته بودم، آب نداره
گفته جون نمیده تا که برسه دست ستاره

می دونم ستاره دارم توی آسمون آبی
که حتی خورشید کنارش کم میاره از زیبایی

مهدی جان بیا یه روزی تا همه هستی ببینند
تا که مظلوم و ستمگر روز امروز را ببینند

اونا که به من خندیدند نمی بخشم تا بگریند
من چه زجه ها کشیدم تا بگویم که می آید

 

شاعر: مهدی علیپور آزاد - 1390