فنا شدی
حریص طعمه های عشق بازی شدی

تا رسیدم دیر بود تو دیگر فنا شدی

لحظه ای آرام گریستم خاموش شدی

کاش در آن لحظه میمردم تباه شدی

هنوز تن تو خیس است خام شدی

چه آسان در بستر مردی آرام شدی

هیچ نگویم تو در کلامم بیمار شدی

زین پس در خاطر من تار شدی

بوی عطر گل ها را نمیدهی بدبو شدی

مانند سایه مرگ در تاریکی ها شدی

هیچ نگویم که تو از من تنهاتر شدی

مانند مرغی در قفس رها شدی
شاعر: مهدی علیپور آزاد - 1389