بهتر باشیم
بیا ذهن هایمان را پاک کنیم از کینه ها
زین پس کمی کمتر فکر کنیم به حیله ها
می شود باز هم زیبا باشیم برای سایه ها
به هنگام تاریکی نوری باشیم در خانه ها
اخم نکن برای کودکی که در کنار توست
تجسم کن کودکی خود را در کنار دوست
زین پس بشود برای هر داستانی برین شد
یا که در هنگام باران برای عشق اسیر شد
در گذر از فقیر مکث مکن اگر پولی داری
شاید روزی او از توست، تو هم خدا داری
نگاه کن شاید امشب صدای ناله ای باشد
صدایش کن، شاید برای او چاره ای باشد
چرا باز هم خبر سازی برایم از جهاد نو
که من هم شوم عاشق برای این جهان نو
ولی اما اگر شاید، که این غیر از یه رویا بود
در آن هنگام منم بودم که شاید کارساز بود
برادر ما چقدر باید چنین باشیم خوب باشیم
چرا غیر من و تو نیست یار همدیگر باشیم
که در هنگام سختی ها برای هم کمک باشیم
برای دربه در بودن سوال بی جواب باشیم
تصور کن زمانی را، حتی برای خود جهانی را
همه آزاد و دل شادیم برای عشق بهاری را
اگر حتی ولی شاید، برای تو یه خواب باشد
برای من یه دریا بود وصال عشق برتر بود
شاعر: مهدی علیپور آزاد - 1389