بهار من

ای دل بی قرار من
آرام بگیر کنار من

من و تو که ما شده ایم
چرا، چرا بی قرار شده ایم

ای دل بی قرار من
کم مانده است بهار من

لحظه ی عاشق شدن است
لحظه ی عاشق شدن است

ما که شدیم گذشت ز ما
پس کی میاد این یار ما

ای دل بی قرار من
نامه نوشت بهار من

گفت که زیاد دوسم داره
بدون من غصه داره

ای دل بی قرار من
هر شب که زاری می کنی

اگه بیاد من چی بگم
چرا تو گریه می کنی

ببین چقدر ضعیف شدی
رنجیدی و غریب شدی

درد تو هر روز داد کشید
رو بغض بی صدای من

هرگز نمیره یاد من
اون که می میره پای من

ای دل بی قرار من
بهار من یه روز میاد

تو هم میشی خندون و شاد
آروم بگیر یه روز میاد

یادته که کنار تو
فرشته هاشو جا گذاشت

اگه دوست نداشت که اون
دلش رو پیشت نمی زاشت

این روزا غم زیادیه
غصه ی تو غیر عادّیه

فکر می کنم تا سال بعد
او که نیاد تباهیه

ای دل بی قرار من
ای دل بی قرار من

یادم میاد گذشته ها
خاطره های بی صدا

میان میرن تو ذهن من
همیشه از کنار من

یادم میاد یه روزی گفت
یاکریما رو دوست دارم

یه روز دیگه آبی پوشید
من رنگ آبی دوست دارم

خیلی زیاد رنجوندمش
از من شکایتی نکرد

روزایی که ندیدمش
حتی گلایه ای نکرد

ای دل بی قرار من
بهار من داره میاد

بهار من دوسم داره
بهار من داره میاد

بهار من بهار من
بهار من بهار من

صداش لطیف تنش ظریف
چشاش قشنگ و نازه

کسی اونو ببینه
به تنهاییش می نازه

شاعر: مهدی پورآزاد - 1392